وقتی عمر یک دکل نفتی به پایان میرسد..
چاههای فراساحلی در حال خاموشی هستند. قیمتهای نوسانی، هزینههای رو به افزایش بهرهبرداری، تجهیزات قدیمی و از همه مهمتر چاههای تهی شده، همگی باعث شدهاند که نیاز به جمعآوری این چاههای نفتی در دریای شمال، خلیج مکزیک و خاورمیانه بیشتر احساس شود.
به گزارش پایگاه اطلاعات و فن آوری فراساحل به نقل از “انررژی امروز”، بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱، بیش از ۶۰۰ پروژه جمعآوری چاههای فراساحلی انجام میشود و انتظار میرود که از ۲۰۲۱ تا ۲۰۴۰ نیز حدود ۲ هزار چاه دیگر نیز از رده خارج شوند.
انتظار میرود سالانه ۲.۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ و ۱۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۴۰ به این منظور اختصاص یابد.
ماهنامه PM Network یک ماهنامه تخصصی در خصوص مدیریت پروژه است. در یکی از یادداشتهای این ماهنامه که به بررسی جمعآوری دکلهای نفتی فراساحلی پرداخته آمده است: جمعآروی چاههای نفت کاری بسیار دشوارتر از صرفا خاموش کردن شعله یک چاه و جمعآوری سکوی آن است. پروژههای از رده خارج سازی سکوهای فراساحلی نیاز به همکاری وسیع یک سری شرکتها و متخصصان از زمین شناس و مهندس و اقتصاددان گرفته تا شرکتهای کنترل کننده تجهیزات زیردریایی و دفع مواد زائد دارد.
از سویی شرایط آب و هوایی متفاوت نیز یک فاکتور تعیین کننده است. زیرساختهای این سازهها نسبت به نوع آب و هوایی که در آن کار میکنند و عمق دریاها تفاوت خواهند داشت.
گریگوری سرسیکوف، ازHIS Mar kit میگوید «هیچ شرکتی به تنهایی نمیتواند کار جمعآوری یک دکل فراساحلی را انجام دهد. این یک صنعت به شدت چندبخشی است که میتواند چندین شرکت را در یک پروژه درگیر نماید».
بخشی از مشکل این است که علیرغم اندازه خالص این ساختارها و پیچیدگیهای آن، این پروژهها به شدت از فقدان آگاهی کامل و تجربه در این زمین رنج میبرند.
سرسیکوف میگوید «هیچ متدولوژی وجود ندارد که به تنهایی بتواند یک چاه را خاموش و تمام تجهیزات آن را جدا نماید. هیچ روش شاخصی وجود ندارد چون استانداردی در این زمیه وجود ندارد. این یک تجارت بیقانون و مقررات و بدون استاندار است».
نیگل لی، قائم مقام بخش از رده خارج سازی دکلها در گروه Wood میگوید: ممکن است در برخی پروژهها فرآیندهای خوبی هم استفاده شود اما از آنجایی که این پروژهها اغلب در نوع خود اولین پروژهها هستند بنابراین راهحلهایی مناسب برای همان پروژه خواهند بود. این راهحلها میتوانند برای یک پروژه خاص به کار روند.
از رده خارج کردن چهار دکل نفتی شل، میلیاردها دلار خرج بر روی دست این شرکت گذاشت. یکی از این دکلها، دکل نفتی برنتدلتا، دکلی در حد و اندازههای برج ایفل، در دریای شمال بود.
برنامه از ماه فوریه شروع شد. عمق زیاد آب به همراه زیرسازی بتنی غیرعادی وجود یک کشتی ویژه برای حمل ۲۴ هزارتن متریک سکو را ضروری کرد؛ این سنگینترین ساختار دریایی در تاریخ بود.
سرسیکوف میگوید اگر این کار شبیه هر نوع جمعآوری سکوی دیگری بود، امکان داشت بودجه را بالا ببرند. اگر چاهی داشته باشید که در بدترین شرایط آب و هوایی قرار داشته باشد، هزینهها حتی تا ده برابر هم افزایش مییابند. از طرفی مشکلات زیاد دیگری هم وجود دارد.
سوای این واقعیت که بسیاری از پروژههای برچیدن دکلهای حفاری راه حلهای منحصر به فرد خود را دارد، باید برای کاهش خطراتی که به یکباره اتفاق میافتند هم فکری کرد.
سرسیکوف میگوید «شرکتها اغلب پروژهها را به در بین تیمهای شرکت کننده تقسیم میکنند و اغلب چندان هماهنگی بین آنها وجود ندارد.
اغلب جداسازی این سکوها اینطور انجام میشود که یک بخش کوچکی از آن در یک زمان جدا میشود. همین امر مشکلاتی را در پروژه میدان برنت شل به وجود آورده بود. در این پروژه بایستی ارزیابیهای محاسباتی و ارزیابی خطر برای تعیین برنامه ایمن و کارآمد یدککشها انجام میشد.
حالا این سکو در کارخانه کشتی سازی بریتانیا قرار گرفته است تا قسمتهای مختلف آن مثل بخشهای فولادی و بتنی آن از هم جدا شوند.
بار و بندیلها و بکسلها
شرکتهای حفاری با نگاه به چرخه عمر تاسیسات تولید از اول تا به آخر میتوانند از بسیاری از هزینههای زیاد فرآیند جمع آوری دکلها اجتناب کنند.
هیج یک از این تاسیسات برای همیشه پابرجا نیست، بالاخره منابع یک روزی تمام میشود، از این رو آخر پروژه از روز اول باید مشخص باشد.
نیگل لی میگوید «باید پیش از شروع کار حفاری زمان برچیدن این تاسیسات به طور تخمینی مشخص شده باشد».
به گفته نیگل لی، طراحی زمان برچیدن دکل برای میادین توسعه نیافته ضروری است. بایستی اطمینان حاصل شود که هدف استفاده از این تاسیسات دستیافتنی هستند، و از سویی باید عملی بودن نحوه برچیدن این تاسیسات در پایان دوران حیات خودشان هم مشخص شود.
گروه Wood یک فرآیند «مناسب هدف» برای برچیدن دکلها توسعه دادهاند که شامل چهارچوب قابل انعطاف تحویل پروژه است.
نیگل لی میگوید « ما بایستی بدانیم که فعالیتهایمان تنها بر روی دادههای نفت متمرکز نباشد، بلکه از ارزش داراییمان نیز حفاظت کند و این ارزش را در سرمایهگذاری به ما بازگرداند. نباید عجله کرد. با در پیش گرفتن رویکردهای قابلانعطاف، میتوانیم بر خاتمه دادن به کارکرد داراییهایمان با روشی تا حد ممکن ایمن و مقرون به صرفه تمرکز کنیم».